دوستی برای آرامش
چند روزی نبودم. البته نه اینکه بخاطر نبودنم ننوشته باشم. حالا دیگر میشود همه جا نوشت و همهجا نشر داد. پس نبودن بهانهی خوبی برای ننوشتن نیست.شاید بهتر بود میگفتم نرسیدم که پست بگذارم.
گاهی به آسمان نگاه کن
من عاشق آسمان هستم. نمیدانم شاید چون کمیاب است و شاید هم چون غریب است وبیکس.آسمان کمیاب است چون اهل شهر اصولا آسمانی ندارند که به آن نگاه کنند. آسمان شهر، یا آلوده است
نوری برای آرامش
در هر شرایطی،خدای منتو خدای من هستیو من بندهی تو.من از آن توامو تو تنها پناه من.من تاریکمو توروشنایی منیدر تاریکیهای دلگیر زمینمرا نوری دهای نورنور.دیشب در تاریکیهای نیمهشب، خودم را جای آن کودکی
پایان یا آغاز صدداستانک؟
💯💯💯پایان یا آغاز 💯💯💯 چندی پیش، البته نه چندی، از ششم شهریور ۱۴۰۱, با جمعی از دوستان صدداستانک رو شروع کردیم.قبلا تجربهی صدداستان در صدروز را داشتم. تجربهی شیرین و دلچسبی بود. ظرف صد
ذهن زیبا
نمیدانم شما که این متن را میخوانید چه نوع شخصیتی دارید؟ و نمیدانم تا چه حد دوست دارید روی دیگران تاثیر بگذارید، اما میدانم راههای تاثیرگذاری متفاوتی وجود دارد. هر آدمی دارای استعدادی است


ذهنآگاهی گامی به سمت آرامش
آیا ذهنآگاهی عاملی برای دستیافتن به آرامش است؟ به خواست یکی از دوستانم، دیروز موظف شدم مقالهای دربارهی ذهنآگاهی بنویسم و چون این موضوع را بیربط به موضوع خودم ندیدم فکر کردم اینجا هم