بایگانی‌ ماهانه: تیر 1400

2

گندم زار

مثل تشنه ای در میان بیابان مثل گم شده در میان جنگل سیاه مثل یک خواب پریشان مثل کودک مادر گم کرده سرگردان حیران مثل یک نی نالان مثل ضجه ی باران مثل غم...

0

پنجره ای برای دیدن

در اطراف ما پنجره های زیادی هست. شاید هم نباشد. و یا کم باشد. اما بهرحال در سابقه ی گذشته حتما پنجره‌هایی بوده است. گاهی شده است کنار این پنجره ها قرار بگیریم و...

1

آخرین قدم

روی تخت دراز کشیده بود و به خود می پیچید. درد می کشید و ناله می کرد. نشستم لب تخت پاهایش را که مثل یک نوزاد به تخت می مالید گرفتم و ماساژ دادم....

0

نق نامه

می خواهم غر بزنم می خواهم شکایت کنم. می خواهم از همه چیز شکایت کنم. می خواهم از ترک دیوار هم شکایت کنم. چرا نمی توانم به گردش بروم ؟ چرا نمی توانم تفریح...

فارسی سازی پوسته توسط: همیار وردپرس