بایگانی‌ ماهانه: مرداد 1401

2

نفرت

فنجان قهوه را برداشت و جرعه‌ای از‌ان را چشید. تلخ بود گفت:خب چیکارم داشتی که دعوتم کردی؟مرد نگاهی به اطراف کرد و بعد سرش را زیر انداخت. کمی فکر کرد و بعد گفت: میدونی...

0

پناه بی پناه

تک درختی بی‌پناه بودم در میان یک دشتی وسیع.اسیر میان طلوع‌ها و غر‌وب‌های پی‌در‌پی، تنها و بی‌رقیب.نه غایتی که برای رسیدن به آن امیدی داشته‌باشم و نه همدمی که اوقاتم را در کنارش به...

4

باهم‌نویسی ای بوک

سلام دوستان عزیزم. اول از همه این را بگویم که بقول جولیا کامرون در کتاب حق نوشتن:  «نوشتن در ذات همه‌ی ما هست.» همه‌ی ما در ذات خود یک نویسنده داریم که گوشه‌ای از...

0

چپ یا راست

چپ یا راست؟ همش تقصیر توعه تقصیر من ؟ به من چه؟ باز دوباره همه‌ چیزو گردن من ننداز_ اگه اون چک‌رو‌نمی‌گرفتی که بدبخت نمی‌شدیم..بس کن. اولا کدوم بدبختی بعدشم نقش خودتو هیچوقت فراموش...

2

واقعا چه طعمی؟

طعم‌ها و چشیدن‌ آنها مخصوص زبان و دهان و حس چشایی است. اما به نظر من، هرچیزی دیگری هم می‌تواند طعم داشته باشد. مثلا موسیقی. شاهدش بتههون است که به طعم موسیقی اعتقاد داشته....

0

پس از کرونا

محمد نه‌ماهه، دورو بر جانمازت بچرخد و همه را بریزد بهم و دوزانو بنشیند و با تسبیحت بازی کند. پشت بند قرنطینه ظهر دسته جمعی، رفته باشید باغ کاشفی وطعم تند جوجه لاری وجوجه...

0

🤍🎀سایه‌بان🎀🤍

در میان بیابانی خشک و‌تفتیده زندانی شده بود.لبهای ترک خورده‌اش با اشک خیس شد و زمزمه می‌کرد:آی خورشید بی‌رحم، بتاب بتاب و مرا ذوب کن. بی‌سایبانم چون سایه‌بان خوبی نبودم.ساعتی قبل، وقتی خواب چشمانش...

2

سالاد کلمات

نویسندگانی هستند که از بازی با کلمات خوششان می‌آید. مثل بچه‌ای که با اسباب بازی‌های خود بازی می‌کند، هرکدام را در دست می‌گیرد و با آن کلنجار می رود. سروتهش را نگاه می‌کند و...

فارسی سازی پوسته توسط: همیار وردپرس