دسته: دسته‌بندی نشده

0

سفر زنانه(۳)

صبحاواسط شب، وقتی هنوز هندزفری توی گوشم بود و موزیک پخش می‌شد تا خوابم ببره و نمی‌برد و‌بالاخره خوابم برده بود، توی تاریکیهای اتاق یه جسم سیاه رو بالای سرم دیدم. صورتش مشخص نبود...

0

دوباره زندگی کردن

این روزها تبدیل شده‌ام به یک آدم با دوچشم، که فقط می‌بیند.آدمی که جهان‌های بزرگ و پر از شگفتی روبرویش راه می‌روند و طنازی می‌کنند, و او فقط مبهوت، نگاه می کند.من حیران و...

7

فحش و یا نافحش، مسئله این است.( درآمدی بر داستان یک دست و دوهندوانه‌ آنتوان چخوف)

داستان یک دست و‌دوهندوانهاز آنتوان چخوف داستان شیرینی از آنتوان چخوف خواندم. اول از همه اسمش برایم جالب بود که اشاره به یک ضرب‌المثل داشت و اینطور که معلوم است ضرب‌المثلی مشترک است. داستان...

فارسی سازی پوسته توسط: همیار وردپرس