سانتریفوژ
همیشه موقع گذاشتن لوله های آزمایش در داخل سانتریفوژ استرس می گرفتم. لوله ها باید کاملا موازنه می بودند. اگر مایع داخلشان کم و زیاد بود و یا دولوله ی مشابه روبروی هم گذاشته...
همیشه موقع گذاشتن لوله های آزمایش در داخل سانتریفوژ استرس می گرفتم. لوله ها باید کاملا موازنه می بودند. اگر مایع داخلشان کم و زیاد بود و یا دولوله ی مشابه روبروی هم گذاشته...
گفت: فردا باید خونه تکونی کنیم. خیلی کار داریم.در حالیکه چشمانم از فرط سنگینی باز نمی شد گفتم: یه جمعه داریما. باشه اینم مال خونه تکونی تو .داشت می گفت خونه که فقط مال...
از خانه ی عروس که بیرون زدیم چادرش را جمع کرد دور کمرش و تمد تند رفت نشست عقب ماشین . گره روسریش را سفت کرد و موهای برفی اش را که از روسری...
ماشین را در پارکینگ پارک کرد و پیاده شد. یکراست رفت سراغ صندوق عقب و بازش کرد. کمی دیر شده بود. یک مقوا که رویش نوشته بود غذای خانگی از کنار صندوق در آورد...
یک جفت دم پایی مشکی بود جلوبسته. با پاشنه ی یک دست چوبی که وقتی با آن راه می رفتم تق تق صدا می دادم.مخصوصا که النگوهای استیل پیچپیچی ام، همراهش جیرینگ جیرینگ صدا...
بیشتر