عاشورایی در کربلا
همیشه فکر می کردم طاقت ندارم . نمی توانم تحمل کنم و زیر بار این مصیبت قلبم خواهد گرفت و میمیرم . سینه ام تنگ می شود و نفسم بالا نمی آید و خواهم...
همیشه فکر می کردم طاقت ندارم . نمی توانم تحمل کنم و زیر بار این مصیبت قلبم خواهد گرفت و میمیرم . سینه ام تنگ می شود و نفسم بالا نمی آید و خواهم...
قدیم ها که کرونا نبود و خانواده ها و فامیل، دور هم جمع میشدند، گاهی بچههای فامیل که با هم بازی میکردند، سر اسباببازی و یا هرچیز دیگری با هم دعوایشان میشد. حتی گاهی...
هررروز وقت صبح می رسد و حیات دوباره در وجود می دمد و آدمی زنده میشود و به حرکت و تکاپو در می آید، نعمت حیات بدون چشمداشت، دوباره در اختیار انسانها قرار می...
در اندیشه ی من قیامتی برپا شده است.صور را اسرافیل نواختهو از صدای آن, هر گوشی می خراشد.جسدهای خشکیده و تکه پاره و چاک چاک اکنون برخاسته اندنالان و کشان کشان به حرکت در...
چک چک چک چک صدای باران روی برگهای درخت گردو می آید. این صدا وقتی بیشتر نمود پیدا میکند که فیلم میگیرم و استوری میگذارم. آنوقت انگار این نم نم باران یک باران تند و...
بیشتر