0
بایگانی ماهانه: آذر 1399
قلب وارونه
شالش را که تازه ست کرده بود با مانتویش, روی سرش جابجا کرد تا موهای بیشتری بیرون بریزد.بعد وارد کافی شاپ شد و اطراف را برانداز کرد. روی میزها دنبال شماره ی 5 گشت...
شاهین کلانتری
چندی است که می خواسته ام شاهین کلانتری را درستون دوستان خودم وارد کنم اما شک داشتم. شک من از این بابت نبود که او شایسته نیست بلکه معتقد بودم اینکار به درد او...
بازهم پاییز
تابحال اینقدر در احوال پاییز سیر نکرده و چشمانم را تا این حد به روی آن باز نکرده بودم. حالا که چشمانم باز شده از زیباییهای پاییز دارد از حدقه می زند بیرون. امروز...
ما اصفهانیها
ما اصفهانی ها باران را خیلی دوست داریم حکم زیر خاکی را دارد برایمان. به مثالم نخندید دلیل دارد می گویم برایتان. روزهای بارانی برای ما اصفهانی ها روزهای خیلی خاصی است. به آن...
به سجده که می روم بوی نیزار می آید
همان نی کده ای که از آنجا آمده ام به سجده که می روم بوی خاک می آید همان خاک آشنا که سوی خویش می خواندم به سجده که می روم در آغوش اوهستم...
اتفاقات زندگی مارنگهای فصل ها را می سازند
سالهاست که پاییز را دوست نداشته ام و از آمدنش خوشحال نشده ام گرچه یکی از بهترین اتفاقات زندگی ام در آن رخ داده است.. همیشه چشم هایم را می بسته ام تا رنگهای...