بایگانی‌ ماهانه: فروردین 1400

4

یکی تنهاییمو برده2

یکی تنهاییمو برده 2 چی شده؟ تصادف؟ تصادف زنجیره ای؟ باشه آقا اشکال نداره . دیر بیای بهتر اینه که اصن نیای. نمیشه که ما با هم  وعده کردیم. آقا موتور بگیر بیا. یه...

5

یکی تنهاییمو برده

یکی تنهاییمو برده دامن پرچین و سفیدش روی زمین پهن شده بود. و دسته گلی گرد پراز گلهای رز زرد و سفید در دستهایش، جاخوش کرده بود. توری سفید صورتش را پوشانده بود. سرش...

0

خروپف

خروپف همه جا تاریک بود. نور اندکی ازنورافکن محوطه، از لای کرکره به داخل می خزید و تا ریکی کانکس را در خود جمع می کرد. .چهار نفر کف کانکس روی زمین چمباتمه زده...

0

جلیقه ی نجات زیر صندلی شماست

جلیقه ی نجات زیر صندلی شماست با یک جرثقیل بلندش کردند، پرواز کردو یک چرخ توی آسمان زد، بعد گذاشتندش روی یک سطح صاف و سطح صاف دیگری آرام آرام پایین آمد و با...

0

قاب خاطره 2

قاب خاطره 2 واکرش را همانطور که نشسته جلو می کشد و بعد با دودست فشار می آورد روی آن و بزور ازجا بلند می شود. نمی تواند کامل بایستد پس تکیه می دهد...

0

قاب خاطره

قاب خاطره نشسته است پشت میز نمازش. چادر آبی گل گلی روی سرش و سربند سفید که یادگار سفر حج است را به سر دارد. جانمازش را روی میز چیده.  تسبیح فسفری رنگی که...

0

پرش در قلب دشت

پرش در قلب دشت وقتی سوار کار دستی به سراسبش می کشد شیهه ای می زند و سرش را در جهت مخالف دست او رها می کند. سوارکار یک دانه قند را توی دهان...

0

رستاخیز بهار

رستاخیز بهار باد بهار وزیدن خواهد گرفت. خورشید، تابان‌تر ازهمیشه خواهدشد و آسمان هم آبی‌تر و پرنورتر. روز به مدد خورشید مهربان طولانی‌تر خواهد شد، خیلی طولانی تر، آنقدر که فرصت برای بیداری هر...

0

دیدگاه

نگاه بی قضاوت من چشم چران نیستم اما چشم هستم.فقط می بینم اما تحلیل نمی کنم. قضاوت هم نمی کنم. سبک سنگین هم نمی کنم. فقط می بینم و آنچه می بینم را عینا...

فارسی سازی پوسته توسط: همیار وردپرس