چگونه با 8 توصیه داستان خوب بنویسیم؟
از سری مقالههای قالبهای نوشتاری(3)
اگر دستی در نوشتن دارید و می خواهید سبکی دلخواه پیدا کنید و یا سبکهای مختلف را امتحان کنید تا استعداد خود را بیابید این سری مقالات را د راین سایت حتما مطالعه کنید.
خیلی از ما به نوشتن داستان علاقه داریم. پیش خودمان بماند ولی، داستان نوشتن یک کلاس خاصی هم دارد.
البته که گاهی حرفهایی در گوشه و کنار پستوهای دل و ذهن ما قایم شدهاند که به هیچ زبانی نمی شود آنها را عیان و آشکار گفت. چون اگراین حرفها را عیان کنی یا فلان شخص بدش میآید و دعوا راه میافتد و یا اصلا خواننده بدجور توی ذوقش میخورد.
پس نویسندهترجیح میدهد که حرفش را درقالب یک داستان یا روایت، بیان کند. آن را در قالب فضایی شیرین با توصیفاتی که خواننده را غرق در موضوع و مکان و زمان میکند، به تجربه ی خود خواننده بسپارد.
دربارهی داستان وتعریف آن، انواع داستان و سبکهای مختلف آن، و در بارهی عناصر داستان و حتی معرفی داستاننویسان برجسته، جزوهای آماده کردهام که به نظرم بهتر است برای دانستن اصول و قواعد داستان آن را حتما بخوانید. برای مطالعهی آن به این لینک مراجعه کنید.
مزیت داستان نسبت به روایت مستقیم :
نویسنده در داستان در واقع دست خواننده را میگیرد و او را به فضایی جدید می برد و به او کمک میکند خودش، در شرایط داستان قرار بگیرد. جریانات را حس کند و خودش به پیام یا محتوای داستان برسد.
طبیعی است که این مدل رسیدن به موضوع اثر بیشتر و ماندگارتری روی خواننده میگذارد که اگر بخواهی ساعتها در مقاله یا توضیحاتی برای او مشخص کنی، بازهم خواننده نفهمد یا اصلا دل ندهد.
داستان چیست؟
از برآیند تعاریفی که داستاننویسان و نویسندهها از داستان دادهاند و من در جزوه ای به همین نام جمع آوری کرده ام که برای تهیهاش میتوانید به این لینک مراجعه کنید.
برمیآید که
داستان بیان یک اتفاق یا رویداد است در دل سیر زمان و مکان
اصل قضیه همین است.
اما فرع آن زیاد است. اینکه داستان واقعی باشد یا تخیلی
اینکه شخصیتهای آن چطور آدمهایی باشند
اینکه پیام و محتوای داستان چه باشد؟
اینکه با چه سبک نوشتاری، نوشته شود.
و دیگر اینکهها.
که باز هم در جزوهام همه را کامل توضیح داده ام.
حالا اگر داستان را برای نوع نوشتنتان انتخاب کرده اید چند توصیه برای بهتر نوشتن آن دارم:
توصیه هایی برای بهتر نوشتن داستان:
- قدم اول و مهم ترین قدم این است که داستان بخوانید و داستان بخوانید و داستان بخوانید.
سعی کنید داستانهای نویسنده های مختلف با سبکهای مختلف را، در کنار نوشتن، مطالعه کنید.
2- به دنبال سوژه های خوب و جدید و ناب بگردید.
یک داستان نویس شامهی تیزی برای شکار سوژه دارد. برای او هر لحظه از زندگی حتی روزمرهگیها، می تواند بهانهای برای نوشتن باشد. چرا که او در اتفاقات حتی روزمره چیزهایی می بیند که دیگران نمی بینند و یا میبینند و از آن گذر می کنند.
برای یک داستان نویس حتی یک برگ درخت هم حرفهای زیادی برای گفتن دارد، چه رسد به آدم ها، مکانها و اشیا و دیگر چیزها. پس در چندکلمه باید بگویم:
به همه چیز با دقت نگاه کنید.
3- اگر سوژهی ناب گیر نیاوردید مایوس نشوید. همین سوژههای دم دستی و تکراری را بنویسیداما،
و خیلی اما، با سبک و سیاق جدیدی بنویسید. خودمانی بگویم، یک لباس جدید به آن بپوشانید. انتخاب لباس البته با شماست. یک راه جدید برای بیان یه مطلب تکراری پیدا کنید.
4- سعی کنید از کسی تقلید نکنید. بازیاد نوشتن و خیلی نوشتن، سبک نوشتن خودتان را پیدا کنید.
زیاد بنویسید و نوشته های خودتان را بلند بخوانید. آزاد بنویسید. و خود را مقید نکنید. و سپس دوباره ویرایش کنید. کم کم خودتان را می یابید نگران نباشید.
- 5- بسیار ویرایش کنید. هر داستانی که می نویسید مدتی بگذارید در دفترتان و یا گوشه ی کامپیوتر خاک بخورد. بعد بروید سراغش و دوباره بخوانید و کم و زیاد کنید. اگر دوستانی دارید که حاضرند با شما همکاری کنند، داستانهایتان را بدهید بخوانند و نظر بدهند و دوباره ویرایش کنید. گاهی نظرات خوانندگان بسیار راهگشاست.
- 6- برای داستان نویسی حتما باید طرح ذهنی داشته باشید. خود من از کسانی هستم که باید قلم روی کاغذ بگذارم تا آنچه می خواهم بنویسم، بیاید. اما برای نوشتن داستان خوب، باید کمی صبرداشته باشید. ابتدا در ذهن خود موضوع و مسیری برای داستان مشخص کنید. اشکالی ندارد اگر بعدا کمی تغییر کند اما برای داشتن پیرنگ خوب حتما به طرح داستانی در ذهن نیاز داریم.
- 7- از منتقد درون و بیرون نترسید. منتقد درون که دست خودتان است به نظرم خفهاش کنید بهتر است. منتقد بیرون را هم که نمی شود خفه کرد. پس خوب به حرفهایش گوش کنید. اگر ایرادش ایراد ساختاری در داستان است، قلم را بردارید و داستان را ترمیم کنید. نترسید. شان و منزلتتان جابجا نمی شود. اگر هم ایرادساختاری نیست و ایراد سختگیری است، برای واکنش، مختارید. می توانید توی گوشهایتان پنبه بگذارید و هرکاری که دل تنگتان میخواهد انجام بدهید.می توانید هم اگر به نظرتان ایرادشان به جاست، تغییری در داستان بدهید.
- 8- برای آنکه داستانتان خلاقانه و غیر تکراری شود، از تمرینات پرورش خلاقیت استفاده کنید. بزودی مقالهای در همین رابطه منتشر خواهم کرد.
فقط این را بگویم که برای نوشتن خلاقانه،
- قوانین دست و پاگیرذهن را باید دور ریخت و آزادانه نوشت.
- هر وقت و هر زمان که چیزی به ذهن رسید همان موقع باید نوشت و نباید نوشتن را به وقتی دیگر موکول کرد.
- به منابع اصلی انرژی مثل طبیعت و خواب ها و یا تکنیکهایی مثل خوشهسازی مراجعه کرد.
( توضیحات بیشتر را در مقالهی پرورش خلاقیت خواهم داد.)
چقدر خوب نوشتید.
خواندن بخش مهمیه اگرچه کتاب صوتی باشه. کتاب صوتی انسان رو با عمق متن همراه میکنه و احساس و عاطفه رو تحریک میکنه.
گزینه دیگه و به نظرم مهم کسب اطلاعات راجعبه موضوع داستان هست. اگر داستان ما ربطی به تاریخ داره، باید کتابای تاریخی زیاد بخونیم، اگر مثلن داستان ما راجع به یک دکتر دیوانهست باید اطلاعات علم پزشکیمون بالا باشه. این گزینه خیلی خیلی مهمه چون وقتی با ضعف اطلاعات واقعی مواجه بشیم واقعن پیش بردن داستان سخت و سخت و بازهم سخته.
ممنون از مقالتون.
عالی . ممنون از نکتهای که گفتید.