بد نوشتن

جولیا کامرون در کتاب حق نوشتن می‌گوید:

اگر فقط می‌توانستیم به خودمان اجازه‌ی “بد”نوشتن را بدهیم، بسیاری از ما به واقع بسیار خوب می‌نوشتیم.

خیلی از اوقات اتفاق می‌افتد که از قید و بندهای اصول و قواعد و رودربایستی‌ها خسته می‌شوم و می‌زنم به دنده‌ی بی‌خیالی، و با خودم می‌گویم: می‌خواهم بدترین نوشته‌ها را بنویسم. اصلا می‌خواهم آبروی خودم را ببرم. همه بگویند این چه اراجیفی است که نوشته، بگویند دیگر هر ننه‌قمری رفته‌است و نویسنده شده.  بگویند فلانی چه مزخرفات و خزعبلاتی می‌نویسد.

بعد می‌نشینم و با خیال راحت، هرچیزی را که دلم می‌خواهد و به ذهنم می‌رسد را می‌نویسم.

بهترین نوشته‌هایم درست در همین‌زمانها شکل گرفته‌است. اینطور نوشته‌ها خلاقانه‌تر، خودمانی و ساده‌تر و خاص‌تر شده‌اند. به زبان واقعی خود من بیان شده‌اند نه به زبانی که آموخته‌ام و پر از تکلف و سختی است.

بیشتر به دل نشسته‌اند. و بیشتر با مخاطب ارتباط برقرار کرده‌اند.

مخاطبان به اینطور نوشته‌های من در کمال شگفتی خودم، بازخوردهای بهتری داده‌اند. انگار اصلا سحر و جادویی در آن نهفته‌است. گاهی اینقدر به نظر خودم بد نوشته‌ام که البته پس از چند بار ویرایش، دیگر به سراغش نمی روم. با خودم فکر می‌کنم این نوشته مایه‌ی خجالت است.

اما وقتی چند ماه بعد به سراغ آن می‌روم می‌بینم چقدر خلاقانه و صمیمی است.

همه‌ی ما وقتی می‌خواهیم خوب بنویسیم دچار تکلف می شویم. کلمه‌های قلمبه سلمبه‌ای را که عمرا در حرف زدن از آنها استفاده نمی‌کنیم روی کاغذ قی می‌کنیم. نه اینکه متن ادبی ارزشمند بنویسیم، نه ابدا، متنی می‌نوسیم که خودمان وقتی آن را می خوانیم فکر می‌کنیم پدر بزرگمان، اگر زنده‌است نوشته، و اگر به رحمت خدا رفته‌است از توی گور بیرون‌ آمده و بالای سرما ایستاده و به ما دیکته کرده‌است.

همینقدر وزین و سنگین. مثل آن انشاهایی که قدیم که می‌نوشتیم، و مطلع‌اش اینطوری شروع می شد:

البته واضح و مبرهن‌است که …..

و جالب است که،  فقط در نوشتن چنین متن‌هایی است که نفس راحت می‌کشیم که اگر احیانا یکی از معلم هایمان یا فک و فامیل، آن را خواندند آبرویمان بالا و پایین نمی‌شود.

القصه که جولیا کامرون هم مثل من، و یا من مثل جولیا کامرون، معتقدم گاهی اصلا باید بد نوشت، تا نوشت.

باید بد نوشت تا به زبان خود نوشت. باید بد نوشت تا تله‌ی کمال‌گرایی را زیر پا گذاشت. تا اثری خلق کرد که اتفاقا همه را مبهوت کند.

البته که حتما ویرایش بسیارلازم است و مبرهن.

 اما فقط باید امتحان کنید تا به‌این حقیقت برسید که بد نوشتن بهتر از هرگز ننوشتن است.‌

1+

فرزانه فولادی

اهل ایرانم. از ایران متعلق به اصفهان. زنی هستم که همیشه تحصیل و خانواده را به کار ترجیح داده‌ام. کارهای زیادی کرده‌ام در رشته‌های متفاوت، اما فقط یک کار است که دوست دارم و ادامه خواهم داد. نوشتن.

مطالب مرتبط

2 دیدگاه‌

  1. زیبا و کاربردی نوشتید

    0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

فارسی سازی پوسته توسط: همیار وردپرس