من اشتباه کردم

من اشتباه کردم.
این جمله، جمله‌ای شاید، پرتکرار است که البته خیلی‌وقتها به زبان جاری نمی‌شود.
نه، از صحبت من گیج نشوید، منظورم این است که خیلی از ما، در جایی که لازم است این جمله را بر زبان نمی‌آوریم.
آدمی بطور معمول، آلوده به اشتباه است.هر انسانی در هر دورانی از زندگی‌اش و در هر کاری، حتی در کاری که در آن خبره باشد، امکان اشتباه کردن دارد.
هیچکس نمی‌تواند ادعا کند من هرگز اشتباه نکرده‌ام و یا اشتباه نمی‌‌کنم و یا، اشتباه نخواهم کرد.
تنها انسان کامل است که از اشتباه مصون است. و این مصونیت، بخاطر احاطه‌‌ی او به همه‌ی هستی و علم کامل و یقین خلل ناپذیر است.
البته که چنین انسان کاملی کمیاب است و به عدد اولیای خداست.
بهرحال، علم ناقص ما از امور و نتیجه‌ی آنهاو شک و تردیدی که همیشه در وجود ما هست، باعث می‌شود، گاهی تصمیماتی بگیریم که بعدا به اشتباه بودن آن اعتراف کنیم.
این قضیه برای همه رخ می‌دهد، و این یک پدیده‌ی کاملا طبیعی است.
اشتباه به هرحال رخ می‌دهد، اما مثل هر پدیده‌ی دیگری در این جهان، واکنش ما در مقابل آن است که مهم است.
معمولا واکنش ما در مقابل اشتباه به چندین شکل خودنمایی می‌کند:
بعضی از ما وجود اشتباه را برای خودمان به کلی انکار می‌کنیم، این دسته از ما، البته که آدم های خودشیفته‌ای هستند. معمولا خیلی‌ها خود را کامل و بی‌نقص می‌دانند، به همین دلیل، یا وجود اشتباه را به کلی انکار می کنند و یا
واکنش دوم را در مقابل آن دارند که توجیه است. آدمهای خودشیفته و‌مغرور به صورتهای مختلف، اشتباهشان را توجیه می‌کنند.
و در نهایت، واکنش دیگری که در مقابل اشتباه رخ می‌دهد توسط گروهی است که اعتماد به نفس کمتری دارند، این گروه، در مورد اشتباهشان سکوت کرده و پرداختن به آن را به وقتی دیگر موکول می‌کنند.
هیچ‌کدام از گروههای ذکر شده، حاضر نیستند این جمله را به زبان بیاورند:
من اشتباه کردم….
البته که به دنبال نگفتن این جمله، به مشکلات عدیده‌ای هم برخورد می‌کنند.
مثلا در روابط اجتماعیشان مشکل بوجود می‌آید، اینها اعتبار و اعتماد اطرافیان خود را از دست می‌دهند و از طرفی، در درون خودشان تا ابد، دچار نوعی عذاب وجدان و عذاب روحی می‌شوند.
در واقع، یک توجیه درونی در وجوشان شکل می‌گیرد که برای همیشه، گوشه‌ی ذهن، جا خوش می‌کند و هر از چندگاهی، در اثر اشتباهی و یا اتفافی دیگر، دوباره رخ می‌نماید.
برای رهایی از عوارض اشتباه،
و اشتباه پس از اشتباه، که معمولا با قبول نکردن آن بوجود می‌آید، فقط یک راه وجود دارد که بهترین راه است:
باید سعی کنیم، اشتباهات خود را بپذیریم.
به خودمان حق بدهیم که گاهی اشتباه کنیم.
به اشتباهات لبخند بزنیم، نه اینکه توی سر خودمان بزنیم.
این حقیقت خیلی واضح است تجربه‌ای که پس از یک اشتباه، بدست می‌آید با هیچ روش مطالعه و تحقیق و استفاده از تجارب دیگران، بدست نمی‌آید.
اشتباه مثل یک کار عملی‌است در مقابل مطالعه‌ی تئوری آن.
این حرف من، به معنای تایید اشتباه نیست، به معنای پذیرش و قبول آن، و عادی‌انگاری آن است.
اگر در موقع اشتباه، به خود و دیگران سخت بگیریم، عوارض روحی و اجتماعی آن را بی‌تردید می‌بینیم. این عوارض را متاسفانه در خیلی از آدم‌ها مشاهده می‌کنیم. فقط کمی دقت لازم است.
اما وقتی که قبول کنیم اشتباه کرده‌ایم، عوارض حاصل از اشتباهمان را هم راحت‌تر می‌پذیریم. و به دنبال این پذیرش، سعی می‌کنیم، نقاط ضعفی که باعث این اشتباه شده را دریابیم.
بررسی اشتباهات، به ما تجاربی عمیق و محکم، می‌دهد که برای بهتر کردن شیوه‌ی زندگی ما بسیار موثر است.
با وجود اینکه گفتن من اشتباه کردم، خیلی سخت‌تر از خود اشتباه کردن است اما، بیان این جمله، تجربه‌ی حاصل از اشتباه را به ثمر می‌نشاند‌.

حالا دیگر وقت آن است که به خود، اجازه‌ی اشتباه کردن بدهیم.

2+

فرزانه فولادی

اهل ایرانم. از ایران متعلق به اصفهان. زنی هستم که همیشه تحصیل و خانواده را به کار ترجیح داده‌ام. کارهای زیادی کرده‌ام در رشته‌های متفاوت، اما فقط یک کار است که دوست دارم و ادامه خواهم داد. نوشتن.

مطالب مرتبط

2 دیدگاه‌

  1. سلام خانم فولادی گرامی.
    چقدر خوب که درباره‌ی اشتباه کردن نوشتید.
    من یاد یه جمله توی کتاب «حرفای گنده گنده» افتادم:
    «تنها راه پرهیز از اشتباه آن است که تجربه کنی و تنها راه تجربه آن است که اشتباه کنی.»
    (پی‌دی‌اف این کتاب توی اینترنت هست، اگه به جملات کوتاه علاقه دارید، پیشنهاد می‌کنم حتماً بخونیدش.)

    0
    • farzan29 گفت:

      خیلی‌ام عالی. از اولین داستانهام رو در سایتتون منتشر کردید و این برای من مایه‌ی امید برای ادامه‌ی راه بود.

      0

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

فارسی سازی پوسته توسط: همیار وردپرس