تزریق اراده
اراده چیزیست که فقط خودِ انسان میتواند آن را در خود بیافریند.
یادداشت | لوازم نویسندگی | نادر ابراهیمی
تصور کنید یک سرم یا سوزنی اختراع شود که هرکسی آن را به خودش تزریق کند، آدم با اراده ی شود…
یا یک ویروس مثل کرونا بسازند که توی هوا از نفسی به نفسی منتقل شود و مردم را بااراده کند…( این یکی حتما محال است، چون کسی آدم بااراده نمیخواهد، شاهدش اختراع مواد مخدر است. البته غیر همان چینیها که میخواهند تولید بیشتر و سود بیشتر داشته باشند. آنها شاید برای خودشان همچنین ویروسی تولید کنند. شاید هم کردهاند)
یا فکر کنید یک نوشابه، مثل نوشابههای انرژیزا درست کنند، به نام نوشابهی ارادهزا، مشتری زیادی پیدا می کند، نه؟
البته که اینها شدنی نیست.
شاید البته اگر یک چیزی مثل لولهبازکنهای سرپلاستیکی درست کنند که با آن راه ارادهی آدمهایی را که گرفتگی دارند، باز کند. این قابل هضم تر است. میدانید چرا؟
چون نادر ابراهیمی راست میگوید: منشاء اراده درون خود انسان است.
کسی نمیتواند اراده به انسان حقنه کند. خودش باید گیوههایش را ورکشد و از جا برخیزد و دست بکار شود وارادهی که در درونش خفته را بیدار کند.
حالا آدم، چطور این حیوان خاموش اراده را بیدار کند؟
یک چیزی در گوشه و کنارهای وجود انسان هست که تنها وسیلهی قلقلک اراده است.
اسمش را شاید شنیده باشید، نام مبارکش انگیزه است. این جناب انگیزه است که میتواند اراده را برانگیزاند.
هر انسانی دارای اراده است. و اراده مزیتی است که انسان ازبین تمام موجودات، در وجود خودش دارد. لطف خداست دیگر.
اما تا وقتی انگیزهی تلاش نباشد، موتور اراده روشن نمیشود.اگر انگیزهی تلاش نباشد، تلاشی صورت نمیگیرد.
این ادمهایی را که میبینید، پهن میشوند روی زمین، و از خودشان دود میدهند بیرون، انگیزهی درست و حسابی ندارند. شعارشان هم این است، ولش کن، چه فایدهای داره؟ ، حالا آخرش چی؟ و از این قسم چرندیات.
اما انگیزه از کجا در میآید؟
خلاصه و مفید بخواهم بگویم، انگیزه از چاه هدف در میآید. با همان لولهبازکنی که گفتم. فقط پمپاژ عالی میخواهد. میزان انگیزهای هم که به بیرون میتراود، رابطهی مستقیم دارد با گودی چاه هدف.
به زبان سهلتر بگویم، هرچه هدف، بهتر و عمیقتر و ریشهای تر باشد، چشمهی انگیزه جاریتر میشود.
یک مثال ساده برای هدف بزنم که مرتبط با سخن نادرجان هم باشد، شاید که توجه شما هم رستگار شود:
آیا شما چرا میخواهید نویسنده شوید؟!
هدفهای وسطی را ول می کنم و فقط هدف اول و آخر را در نظر میگیرم.
۱) میخواهم نویسنده شوم تا کامنت و لایک بگیرم
۲)…
….
آخری) میخواهم نویسنده شوم که بیندیشم ودیگران را به اندیشه وادار کنم.
( البته شاید این آخرین نباشد، و هدف متعالی تری هم وجود داشته باشد، اگر آخری نیست شما آخری را متذکر شوید. از آن وسطی ها هم اگر خواستید میتوانید متذکر شوید)
خوب دیدید که هدف اول که همانا لایک و کامنت گرفتن باشد، به هر بادی مثل از بین رفتن اینستا وبقیه، خواهد لرزید. ارادهاش هم خواهد ریخت و نویسندگیاش تمام.
اما شاید آخری بتواند عمری، گوشهی ذهن بماند و قلم را به دست آدم بدهد. تا آدم خودش را متمایز کند، و به دنبال تمایز دیگران باشد.
سرمیزصبحانه، قبل از نوشیدن چای سرد شده!
خیلی مفید و عالی بود فرزانه جان
ممنون زینب جان. خداروشکر
درود به این متن زیبا. پر از تمثیل بود و فهمش رو راحت و شیرین میکرد.
من عاشق خوندن متن هایی هستم که موضوع رو با تمثیل و تشبیه راحت میکنن و ایجاد خلاقیت میکنن. چون یکی از دلایلی که خلاقیت رو ایجاد میکنه ایجاد رابطه است بین همه چیز.
من خیلی خوشحال شدم که یک یادداشت من باعث شد این متن رو بنویسید خانوم فولادی گرامی. و شما این یادداشت رو بسط و گسترش دادین و بیشتر قابل هضم کردین.
سئوالی پرسیده بودین که چطوری با یک فونت خاص مینویسم؟
فونت “ایران سنس دست نویس” رو در اینترنت پیدا و دانلود کنید.
یک المنتور پرو رایگان دانلود کنید.
فایل فونت رو به المنتور پرو خودتون اضافه کنید. ( در اینترنت به خوبی این گزینه رو آموزش دادن)
البته ممکنه بعد از بارگذاری فونت متوجه بشید که بعضی قسمتهای سایت خوبتون هنوز با فونت قدیمی نمایش داده میشه.
در این مورد هم میبایست یک قالب رایگان اما ایرانی و راستچین شده را از ” همیار ورد پرس و یا میهن وردپرس” دانلود و نصب کنید.(آموزش دادن توی سایتها)
یا یک قالب خریداری کنید.
من خودم از قالب رایتینگ استفاده میکنم که از ژاکت خریداریش کردم و با المنتور یه تغییرانی درش ایجاد کردم.
موفق باشید.
ممنون آقای جعفری که دست و دلبازانه آموزش دادید