از نو شروع کن
چند سال پیش شبکههای اجتماعی در بین مردم رونق گرفت، اول با فیس بوک بود و درکامپیوتر و بعد که مبایلهای هوشمند آمد ویچت بودو بعد واتزاپ. بعد تلگرام آمد که کامل تر بود و بغیر از ارتباط بین افراد میتوانستی کانال موضوعی ایجاد کنی. منهم کانالی درست کردم و نوشتههایم را در آن گذاشتم. مدتها گذشت و تلگرام فیلتر شد. و اینستاگرام که مدتی بود فعال شده بود اما محدودیتهایی از جمله کم بودن ظرفیت کامنت داشت، رونق گرفت. این مدت اینستاگرام هم خودش را با شرایط کاربر وفق داد و ویژگیهای خود را بهتر کرد. منهم مثل بقیه آنجا نوشتم.
البته به پیشنهاد استاد کلانتری سایت زدم و در سایت هم نوشتم. کم کم داشتم در اینستا جا میافتادم که حالا آنهم فیلتر شد. حالا برای ارتباط به نرمافزارهای ایرانی روی آوردهایم. روبیکا، بله و ایتا. هرسه قابلیت کانال زدن دارند و من دوباره کانالی را که از قبل در ایتا و بله داشتم فعال کردم. و در روبیکا هم صفحهای ساختم.
حالا از اینکه پیجی را که در اینستا ساخته بودم و بیش از ده یازده سال سابقه داشت و تمام نوشتهها و عکسهایش از خودم بود را از دست دادم، خیلی ناراحتم. همانقدر که وقتی پیج داستانکهایم در اینستا از بین رفت و دیگر نتوانستم احیایش کنم. و ناراحتم چون تازه میخواستم در اینستا درآمد داشته باشم و داشت خوب پیش میرفت.
اگر تازه کار بودم و یا سن کمی داشتم شاید از این تحول، دلسرد میشدم و افسرده، و شاید آن را یک شکست میدانستم و دیگر ادامه نمیدادم. اما من بارها و بارها از این شکستها خوردهام. بله گاهی دلسرد شدم ولی حالا می فهمم که زندگی همین است. افتادن و برخاستن. رفتن و ماندن. همیشه جاده هموار نیست، گاهی دستانداز دارد.
گاهی حتی، همه چیز تمام میشود. همه چیز. و دوباره باید از سر شروع کرد.
من شروع کردن را دوست دارم. اهل دوباره شروع کردنم. شاید اینکار برای بعضی دشوار باشد. ولی برای من عادت شده است. آنقدر عادت شده که وقتی هم مشکلی بر سر راهم نباشد، خودم کار جدیدی راشروع می کنم.
شروع کردن را دوست دارم، چون با شروع دوباره جهانی جدید روبرویم قرار میگیرد. درست است که گذشته را از دست میدهم، ولی گذشته گذشته و فقط یک خاطره و تجربه است. و دیگر هیچ.
با شروع دوباره بازهم میتوانم خلاق باشم و ابتکارات جدیدی را ارائه کنم. چیزهای جدیدی بسازم و تجربههای جدیدی را کسب کنم.
با هر شروع، انگار سال جدیدی با بهاری رنگارنگ پیش رویم قرار میگیرد.
گذشته زیبا بود اما گذشت و به صندوقچهی خاطرات و تجربهها پیوست. و حالا سالی جدید و تجربهای جدید شروع میشود.
من بازهم مینویسم و خوشحالم وضعم بهتر از نویسندگان یک دهه پیش است که باید معطل چاپ کتابهایشان توسط ناشران یا مجلات میشدند. اینترنت کار مرا راحت کرده. سایت ماندگار است و شبکههای اجتماعی فقط گوشه ای از فعالیت من خواهد بود.
دیگر دلسرد نمی شوم چون هرچه برود نوشتن میماند.
عزیزدلم خیلی عالی و مناسب این روزها بود. احسنت
موفق باشی دوست کوشای من
ممنون دوست خوبم