در جستجوی رضایت

قلپ اول شیرکاکائو را که خوردم به نظرم خیلی خوشمزه و شیرین بود. اما بقیه‌ی لیوان، طعم قلپ اول را نداد.
تابستان امسال خیلی گرم است و من هم که مثل همیشه آب، زیاد می‌خورم. لیوانهای اول را که از یخچال پر می‌کنم، گوارا و زلال است، اما لیوانهای متعدد را که می‌خورم کم کم حالم را بهم می‌ریزد، آنقدر که مجبور می‌شوم چیزی به آب بزنم و شربتش کنم.
یاد این شعر افتادم:
آب ارچه همه زلال خیزد
از خوردن پر ملال خیزد
به نظرم این واقعیت، مصداقهای زیادی در زندگی روزمره‌ی ما دارد‌.
و حتی نه در زندگی روزمره، بلکه در کل زندگی ما.
درست است که مشکلات زندگی همه زیاد است اما وقتی به بخشی از آن که مشکلی ندارد نگاه می‌کنیم مصداق این شعر را می‌بینیم.
بهتر است مثال بزنم:
مثلا اگر تعدادی لباس داریم که مدتهای مدید است آن را می‌پوشیم, مگر از آنها خسته نمی‌شویم؟
یا اگر خانه‌ای داریم، مدتی که در آن تغییر ایجاد نشود و یا به ظاهر آن نرسیم دل ما را می‌زند.
یا حتی در روابط خانوادگی، وقتی مدت زیاد کنار یکی از اعضا باشیم چالش و بحث زیاد می‌ شود، این واقعیت بین دوستان هم صادق است.
وقتی مدت زیادی در یک سفر خیلی خوب و‌خوش سپری می‌کنیم دلمان برای خانه تنگ می‌شود
و‌وقتی مدت زیادی در خانه می‌مانیم از خانه خسته می‌شویم و عزم فرار به سرمان می‌زند.
بهرحال آنچه در دست ماست و ما نام نعمت بر آن می‌گذاریم و عده‌ای هم به نام امکانات آن را حق خودشان می‌دانند، بعد از مدتی، گاهی، به نقمت تبدیل می‌شوند.
بهرحال وضعیت موجود تا زمانی ما را خسته می‌کند.
بهرحال، آدمی نمی‌تواند در جایی ثابت بماند و یا به چیزی ثابت دل ببندد.
آنچه در اطراف ماست, هرچه متنوع و جالب باشد بالخره برای ما خسته کننده و تکراری می‌شود.
علتش چیست؟
چاره چیست؟
علتش که برمی‌گردد به روحیه‌ی نامحدود و کمال طلب انسان.
شاهد روح نامحدود انسان، عدم رضایت انسانهای مرفه این قرن است. انسانهایی که در کشورهایی با امکانات کامل زندگی می کنند اما باز هم راضی و سیر نیستند و گمشده‌ای دارند.
انسان هرگز نمی‌تواند مثل یک حیوان در خور و‌خواب وشهوت، محدود بماند. او نامحدود است و میلش به ناشناخته‌هاست و تا لحظه‌ی مرگ به دنبال چیزی است که خودش هم نمی‌داند چیست.
اما آن چیز همان کامل شدن و اوج گرفتن است.
چاره چیست؟
با این روحیه چه باید کرد؟
به نظر شما آیا می‌شود یک روح نامحدود را به عوامل محدود راضی کرد؟
آیا می‌شود مثلا به جوانی که شور تحصیل و رسیدن به مدارج دکترا و پی‌اج‌دی دارد عروسک و ماشین اسباب بازی داد تا راضی شود؟
انسان راضی نمی‌شود مگر آنکه روح نامحدود طلبش راضی شود.
و روح نامحدود طلب، هرچه هم که خرید کند و سفر برود و امکانات داشته باشد و در رفاه باشد، بازهم گمشده‌ای دارد.
روح نامحدود فقط با پیوستن به نامحدود آرامش می‌گیرد. و فقط با حرکت در جهت تکامل و تعالی روحش به رضایت می‌رسد.
گمشده‌ی انسان امروز، معنویت است.

0

فرزانه فولادی

اهل ایرانم. از ایران متعلق به اصفهان. زنی هستم که همیشه تحصیل و خانواده را به کار ترجیح داده‌ام. کارهای زیادی کرده‌ام در رشته‌های متفاوت، اما فقط یک کار است که دوست دارم و ادامه خواهم داد. نوشتن.

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

فارسی سازی پوسته توسط: همیار وردپرس